عصر روز سه شنبه (۲۰ حوت) رییسجمهور غنی حکم، یا از قول صدیق صدیقی، فرمان عفو مجازات و رهایی زندانیان گروه طالبان» را به مناسبت آغاز و انجام مذاکرات صلح میان حکومت افغانستان و گروه طالبان امضا نمود. روز گذشته ۱۰ ماه مارچ، مطابق با توافقنامهی صلح آمریکا با طالبان، روز آغاز گفتگوهای بینلافغانی میان حکومت افغانستان و طالبان پیرامون صلح در افغانستان بود، اما به دلیل بحران انتخابات در کابل و منازعات ی که در درون حکومت افغانستان جریان داشته، تا هنوز نه تنها لیست هیأت مذاکره از جانب حکومت افغانستان تهیه و نهایی نشده، بلکه شکافهای درون حکومتی میان تمداران در کابل عمیقتر شده است. با اینهمه، اما رییس جمهور غنی برخلاف موضعگیریهای قبل از مراسم سوگندِ خود، پای حکم عفو مجازات و رهایی زندانیان طالبان امضا نموده است.
جزئیات فرمانِ عفو مجازات و رهایی زندانیان طالبان
بر اساس ماده اول این حکم عفو مجازت و رهایی زندانیان گروه طالبان، همهی زندانیان پیش از آزادی باید در یک تعهد نامه کتبی تضمین دهند که دیگر به صفوف جنگ» باز نخواهند گشت، و همچنین از همه آنها مشخصات بیومتریک گرفته خواهد شد. در عین حال، طبق ماده دوم این حکم، رهایی تعدادِ ۱۵۰۰ تن از زندانیان مربوط به گروه طالبان به نشانهی حسن نیت از زندان بگرام در ولایت پروان، سر از تاریخ ۲۴ حوت آغاز می گردد.
بر اساس ماده سوم این حکم، بعداز آغاز و در جریانِ مذاکرات مستقیم میان هیأت تعیینشده از جانب جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان، در هر دو هفته به تعداد ۵۰۰ تن زندانی مربوط به گروه طالبان که مجموع شان به ۳۵۰۰ تن میرسد، مشروط به اینکه سطح خشونتها به طور چشمگیر کاهش یابد. و همینطور، طبق ماده چهارم این حکم، دفتر شورای امنیت ملی مسوولیت تطبیق فرمان رهایی زندانیان طالبان را بر عهده دارد.
تعهد رهایی زندانیان طالبان قبل از سوگند ریاستجمهوری
آقای غنی این حکم را در شرایطی امضا میکند که تا قبل از مراسم سوگند ریاستجمهوریاش به شدت با رهایی زندانیان طالبان مخالف بود. رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان از زندانهای افغانستان از مفاد توافقنامهی صلح آمریکا با طالبان بودهاست، اما در فردای امضای توافقنامه صلح آمریکا با طلبان در دوحه، آقای غنی در کنفرانس خبری که در ارگ ریاست جمهوری برگزار شده بود، گفت که رهایی زندانیان طالبان از صلاحیتهای حکومت افغانستان است و هیچ نوع تعهدی برای رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان وجود ندارد. همینطور آقای غنی در سخنرانیای که در ولایت ننگرهار داشت، نیز گفته بود که وقتی زندانیان طالبان را آزاد میکند که رهبران این گروه از پاکستان بیرون شوند. آقای غنی در هفتههای اخیر بارها بر این امر تأکید نموده بود که؛ هیچ تعهدی در قبال رهایی زندانیان طالبان ندارد، اما عصر دیروز پای حکم رهایی زندانیان طالبان که هیچ تعهدی در قبال آن نداشت، امضا کرد.
رهایی زندانیان در بدلِ تأیید ریاست جمهوری
آقای غنی در روز مراسم سوگندِ ریاستجمهوریاش در ارگ گفته بود که؛ رهایی زندانیان طالب، با امنیت ملی و پروسه صلح مرتبط است. در بدل رهایی زندانیان، خشونت به طور قابل ملاحظهای کاهش خواهد داشت.» این در حالی است که است که رقیب انتخاباتی او، عبدالله عبدالله، رییسجمهور دولت همهشمول، بعداز امضای توافقنامهی صلح آمریکا با طالبان، بارها گفته بود که با رهایی زندانیان طالبان موافق است. اما به گفته شماری از نزدیکان دکتر عبدالله، زلمی خلیاد، نماینده ویژه آمریکا در امور صلح افغانستان، در نهایت با محمداشرف غنی کنار آمد تا در بدل امضای حکم رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان از زندانهای افغانستان، در مراسم سوگند ریاستجمهوریاش در ارگ شرکت کند. با این که این ادعا مخالفان آقای غنی تا کنون هیچ گونه ثبوتی ندارد، اما به نظر می رسد تغییر موضع آقای خلیاد در لحظه های آخر نزدیک به تحلیف آقای غنی چنین برداشتی را در میان مخالفان ی رییس جمهور به میان آورده است. همزمان با این، از همان اول واکنش آقای غنی به نظر میرسید که مسئله رهایی زندانیان طالبان بهانهی ای بوده تا تأییدی ریاستجمهوریاش را از آمریکاییها بگیرد. بالاخره آمریکاییها این امتیاز را به آقای غنی دادند.
پیروز این بازی جنگ و صلج کیست؟
با اینهمه، اما دفتر ی طالبان در دوحه، حکم رهایی تدریجی و مشروط زندانیان طالبان را رضایتبخش ندانستند. واکنش طالبان این بوده است که؛ همهی ۵۰۰۰ زندانیان باید قبل از شروع مذاکرات بینالافغانی آزاد شوند. به نظر میرسد طالبان با درنظرداشت وضعیت ی در کابل، دستِ باز در شرط گذاشتن دارند و در رابطه بهانههای زیادی هم دارند تا حکومت افغانستان را به چالش بکشند. طالبان علاقهی به مذاکره با حکومت افغانستان ندارند و همیشه گفتهاند که اداره کابل» را به رسمیت نمیشناسند، اگر هم تا اینجایی کار پیش آمدهاند، دیپلماسی آمریکا و نفع طالبان در این وضعیت بوده است. زیرا تا هنوز تنها گروهی که از این وضعیت سود برده، گروه طالبان هستند. چنانچه امضای توافقنامهی صلح آمریکا با طالبان در دوحه، تنها یک پیروز داشت، طالبان. زیرا این گروه از عنوانِ تروریست و شورشی، و همینطور از جغرافیای غارهای توره بوره» و مناطق مرزی پاکستان به دفتر ی در دوحه و طرف رسمی و مستقیم مذاکره با ایالات متحده آمریکا رسیدند و تمام جهان دیدند که این گروه در مقام یک امارت اسلامی – البته ایالات متحده آمریکا آن را به عنوان یک دولت به رسمیت نمیشناسد- با بزرگ ترین قدرت ی-نظامی جهان مذاکره کردند و در نهایت توافقنامهی صلح امضا نمودند، که بر اساس آن نیروهای نظامی بزرگترین قدرت نظامی جهان را پس از نزدیک به دوحه جنگ از خاک افغانستان بیرون میکنند، و آزادی ۵۰۰۰ زندانی شان را نیز بر طرف آمریکاییاش میقبولانند؛ آنهم با تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد. در حالیکه جانب طالبان عمدهترین تعهدی که دادهاند، کاهش خشونتها در افغانستان بوده است.
دیدبان شفافیت افغانستان، امروز شنبه (۱۹ دلو) در یک کنفرانس خبری نتیجهی تحقیق تازهای را در رابطه به سکتور انرژی در افغانستان منتشر کرد که بر اساس آن، نبود ساختار مؤثر حکومتداری در سکتور انرژی، باعث شده است که تنها ۳۵ درصد از شهروندان به شبکههای برق دسترسی داشته باشند و ۶۵ درصد دیگر محروم از شبکههای برق افغانستان هستند.
کمبود برق و آلودگی هوا
کمبود برق در شهرها و روستاها باعث کندی رشد اقتصادی در سراسری کشور، آلودگی هوا در شهرهای بزرگ از جمله کابل، و از بین رفتن جنگلات در روستا ها شده است. کمبود برق باعث شده است که مردم به انرژیهای جایگزین از جمله ارزانترین آن ذخال سنگ روری بیاورند که باعث آلودگی هوا شده و نتایج زیانبار را در پی دارد. هر چند ۳۵ درصد از مردم به شبکههای برق دولتی وصل استند؛ مابقی مردم از یک نوع برق خصوصی و شخصی استفاده میکنند، که این باعث میشود آمار استفادهکنندگان تا ۹۸ درصد برسد. دیدبان شفافیت گفته است که این امر، بیانگر آن است که نقش سکتور خصوصی و ابتکارات مردمی در عرصهی انرژی برق حیاتی است. افغانستان دارای نه جزیره برقی است. از جمله مواردی که خارج از شبکه های برق دولتی است، منابع برقی کوچکی است که توسط وزارت احیا و انکشاف دهات ایجاد شده است.
سرمایهگذاری هنگفت در فقدان دیدگاه حکومتداری
آنچه دیدبان شفافیت در این تحقیق به آن دست یافته است، سرمایهگذاریهای هنگفتی روی ایجاد زیرساختهای تولید برق در کابل انجام شده؛ اما در نتیجهی ضعف هماهنگی میان ایالات متحدهی امریکا و دولت افغانستان و فقدان دیدگاه حکومتداری در سکتور انرژی، از آن استفادهی حداقلی میشود. بر مبنای یافتههای این تحقیق، حکومت افغانستان یک دیدگاه واضح و مبتنی بر شواهد برای حکومتداری در سکتور انرژی افغانستان ندارد و این باعث کندی رشد سکتور انرژی، کندی اقتصاد کشور، و ایجاد زمینهها برای فساد شده است.
عدم تفکیک صلاحیتها در سکتور انرژی
در این تحقیق، یکی از چالشهای عمده در سکتور انرژی افغانستان مسئله عدم تفکیک صلاحیتها در سکتور انرژی است. بر مبنای یافتههای این تحقیق، وزارت انرژی و آب هنوز حاضر نیست تا شرکت انجنیری آب و برق افغانستان این وزارت که دارای وظایف اجرایی است را به اساس قانون تنظیم خدمات انرژی برق به ادارات مرتبط از جمله شرکت برشنا، شرکت آبرسانی و کنالازیسیون شهری افغانستان انتقال دهد.
وزارت مالیه در مقام تصمیمگیری
در زمان حکومت وحدت ملی به ریاست رییس جمهور غنی، بعضی از وزارتخانهها و ادارات بهطور موازی با نهادها و وزارتخانههای دیگر تشکیل شده، یا به بعضی ادارات خارج از حوزه تخصص و فعالیتشان صلاحیت داده است. یکی از وزارتخانههای که در زمان حکومت وحدت ملی برای آقای غنی خاص بوده است، وزارت مالیه است. بر مبنای یافتههای دیدبان شفافیت، وزارت مالیه باوجودی که تخصصی در سکتور انرژی ندارد، در مورد اینکه کدام پروژه انرژی تمویل شود، تصمیم میگیرد. با وجودیکه قانون تنظیم خدمات انرژی برق در سال ۱۳۹۵ تصویب شده است، اما اداره تنظیم انرژی هنوز ایجاد نشده است. با آنکه اداره تدارکات ملی تخصص لازم ارزیابی پروژههای انرژی را ندارد، اما به اساس حکم رییس جمهور ارزیابی این پروژهها به آن سپرده شده است.
بر اساس فرمانِ عفو مجازت و رهایی زندانیان گروه طالبان که توسط رییسجمهور غنی در ۲۰ حوت امضا شد؛ طبق ماده دوم آن، رهایی تعدادِ ۱۵۰۰ تن از زندانیان مربوط به گروه طالبان به نشانهی حسن نیت از زندان بگرام در ولایت پروان، بایستی دیروز (۲۴ حوت) آغاز میشد، اما نشد. چرا که هیچ نوع ضمانتی برای عدم بازگشت زندانیان آزادشده طالبان به میدانهای جنگ وجود ندارد. و البته دورنمایی این پروسهی پیچیده نامعلوم و ناپیدا است.
ضمانتِ عدم بازگشت به جنگ
بر اساس فرمان رییسجمهور غنی، آزادسازی ۱۵۰۰ زندانی طالبان در واقع مرحلهی شروع مذاکرات بینالافغانی تلقی میشد و طالبان در بدل آزادی این تعداد زندانیان، با هیأت مذاکرهکننده حکومت افغانستان مینشستند و مذاکرات بینالافغانی را آغاز میکردند، اما طالبان حاضر نشدند که با هیأت مذاکرهکننده حکومت افغانستان به که قطر رفته بودند، دیدار داشته باشند. باآنکه حکومت افغانستان به ریاست محمداشرف غنی، گفته است تا زمانیکه ضمانتهای لازم برای عدم بازگشتِ زندانیان آزادشده طالبان به میدان جنگ وجود نداشته باشد، هیچ فردی از طالبان آزاد نخواهد شد.
طرف اصلی کیست؟
با اینهمه، به نظر میرسد که مسئلهی اصلی که سبب شده تا حکومت افغانستان روندِ آزادسازی زندانیان طالبان را متوقف کند، عدم تمایل به مذاکره نمودنِ نمایندگان ی طالبان با حکومت افغانستان است. چنانچه طالبان بارها گفته است که حکومت افغانستان را به رسمیت نمیشناسند، بنابراین هیچ ضمانتی هم وجود ندارد که زندانیان آزادشده طالبان دوباره به میدانهای جنگ علیه حکومت افغانستان برنگردند. چنانچه سهیل شاهین، سخنگوی طالبان در قطر، در توییتر همیشه طرف اصلی مذاکره برای آزادسازی زندانیان را نه حکومت افغانستان، بلکه آمریکاییها را میداند. شاهین در توییتی که ۲۰ حوت گذاشته، نیز نوشته است که ما لیست مفصل پنج هزار نفر را به هیئت امریکایی دادهایم که هیچکسی در آن جعل کاری کرده نمی تواند. یک شرط ما اینست که اگر این افراد در یک دشت به ما تسلیم می کنند و یا در زندان ها، بعد از تصدیق هیئت ما قابل قبول می باشند. دیگر اینکه کسانی باشند که ما در لیست نوشته ایم.»
آمریکایی کدام طرف است؟
یک روز بعداز امضای توافقنامهی صلح میان آمریکا و طالبان که یکی از مفاد اصلی آن توافقنامه آزادسازی زندانیان طالبان از زندانهای افغانستان است، رییسجمهور غنی گفت که حکومت افغانستان هیچ نوع تعهدی در قبال آزادسازی زندانیان طالبان ندارد. اما به مروز زمان با فشار آمریکاییها، و بهخصوص تشدید بحران انتخابات، رییسجمهور غنی به هر دلیلی پذیرفت که مذاکرات خلیاد را بینتیجه نگذارد و برخلاف خط سرخی که بارها از آن یاد کرده بود، زندانیان طالبان را آزاد سازد. اما باز هم رییسجمهور غنی برخلاف آنچه اعلام شد، شرط ضمنی داشت، اینکه در بدل آزاسازی زندانیان طالبان، نمایندگان ی این گروه در قطر بایستی با هیأت مذاکره فرستاده شده از سوی آقای غنی وارد مذاکره شوند و مذاکرات بینالافغانی را آغاز کنند. اما طبق معمول طالبان طرف اصلیشان نه حکومت افغانستان، بلکه آمریکاییها را میدانند و در یک بازی ماهرانه حکومت افغانستان را تحقیر میکنند، با پسزدنِ دست صلح حکومت افغانستان را به سخره میگیرند و در واقع از این طریق از حکومت افغانستان مشروعیتزدایی نموده و برای حضور شان در صحنهی ت رسمی در داخل افغانستان زمینهسازی میکنند.
در کابل نیز، طرف اصلی که حکومت افغانستان چانهزنی میکند، زلمی خلیاد، نماینده ویژه آمریکا است. یعنی این منازعهی سه ضلعی، تنها طرف اصلی آمریکا است که در عینحال با دو طرف دیگر منازعه مذاکره میکند.
دورنمای مذاکرات صلح بینالافغانی
مذاکرات صلح آمریکا با همهی دشواریهایش در واقع نسبت به مذاکرات بینالافغانی آسانترین مرحلهی گفتگوهای صلحی بود که نزدیک به یک دهه است در افغانستان از آن خبری نیست. در مذاکرت صلح میان آمریکا و طالبان در قطر، هر دو طرف مذاکره، طرفهای اصلی در جنگ نیز بوده و هستند. چنانچه خواست آمریکاییها از گروه طالبان مشخص بود و خواست طالبان نیز از آمریکاییها مشخص بود؛ دخول و خروج.
آمریکاییها از گروه طالبان میخواستند که خشونتها در افغانستان کاهش یابد، بالای سربازان آمریکایی در افغانستان حمله نشود و در نهایت گروه طالبان با حکومت افغانستان وارد مذاکره شوند، در گفتگوهای صلح بینالافغانی دخول نمایند. و همینطور خواست طالبان این بوده است که آمریکاییها از افغانستان خارج شوند و هر چه زودتر برنامهی خروج شان مشخص کنند؛ که در آخر هم به نتیجهی نسبی رسیدند. اما نتیجهی که به تصمیم طرف سوم بستگی دارد. اما حکومت افغانستان به عنوان طرف سوم این مذاکرات، تا اینجایی کار هنوز بیرون از دایره قرار داشته است؛ که این بیرونبودن حکومت افغانستان پروسهی صلح افغانستان را پیچیده و دشوار نموده است. بااینحساب، دورنمای دور بعدی مذاکرات صلح که در واقع مذاکرات صلح میان حکومت افغانستان و طالبان است، پیچیده و در عینحال با شکنندگی بسیار زیاد همراه خواهد بود. چرا که در مذاکرات بینالافغانی مسائلی زیادی است که بایستی روی آن بحث شود به و نتیجه برسند. از جمله بحث و توافق روی ساختار قدرت، مکانیزم تقسیم قدرت، نوع نظام ی، ارزشهای دمکراسی، مذهب، مشارکت قومی در قدرت و همهی مسائلی تاثیرگذار بر ت و مدیریت قدرت.
هراس، اضطراب و افسردگی، چین را پس از بیش از دو ماه در قرنطین، در بر گرفت.
با گسترش ویروس کرونا در سراسر کشور چین، انتظار می رود ضررهای اقتصادی این کشور به صدها میلیارد دالر برسد. آمار استارک نشان می دهد که نزدیک به ۸۱ هزار نفر در چین به این ویروس مبتلا شده و بیش از ۳۲۰۰ تن جان باخته اند.
در ماه جنوری، تاکنون ۱۵ شهر نزدیک به مرکز شهر ووهان در ولایت هوبی با حداقل ۵۶ میلیون نفر در قرنطینه قرار گرفتند. به طور غیررسمی، تا ۶۰۰ میلیون شهروند از جمعیت حدود ۱٫۴ میلیارد نفری چین، محدودیت های مختلف سفر را متحمل شده اند.
با این وجود، قرار گرفتن در قرنطین، خود انواع مشکلات روانشناختی” را ایجاد کرده است.
این شیوه توسط روان پزشکان مرکز بهداشت روانی معتبر شانگهای تأیید شده است: اجرای اقدامات دقیق و بی سابقه قرنطینه، تعداد زیادی از افراد را در انزوا قرار داده و بسیاری از جنبه های زندگی افراد را تحت تأثیر قرار داده است.”
به گفته این روانپزشکان؛ [اما در حالی که] ویروس کرونا تهدیدهای جدی برای سلامتی جسمی افراد و زندگی ایجاد کرده است، همچنین باعث شده است مشکلات روانی گسترده ای مانند اختلال هراس، اضطراب و افسردگی ایجاد شود.”
مقیاس گسترده نظرسنجی باعث می شود که یافته ها حتی از اهمیت بیشتری برخوردار شود. مردم از ۳۶ ولایت چین، مناطق خودمختار و شهرداری ها از طریق پرسش نامه کدگذاری QR بین ۳۱ جنوری و ۱۰ فبروری مورد بررسی قرار گرفتند.
پاسخگویان از هنگ کنگ، ماکائو و تایوان نیز اضافه شدند.
تقریبا ۳۵ درصد از افراد نظرسنجی دچار پریشانی روانی شده اند. پاسخ دهندگان زن نسبت به همتایان مرد خود، اضطراب روانشناختی بالاتری نشان دادند. ن [همچنین] بیشتر به احتمال زیاد به اختلال استرس مبتلا می شوند.”
از سوی دیگر، [یک گروه آسیب پذیر دیگر] جوانان بودند. [آن ها] تمایل دارند که مقدار زیادی از اطلاعات را از رسانه های اجتماعی به دست آورند که می تواند به راحتی [استرس را در پی داشته باشند]”.
با این حال، گروه بالاترین سطح استرس” را کارگران مهاجر تشکیل می دهند.
به عنوان مثال، شانگهای به دلیل جمعیت زیاد کارگران مهاجر، در معرض خطر حاملان ورود ویروس کرونا است، اما سطح پریشانی زیاد مشخص نیست. این احتمالا به این دلیل است که شانگهای یکی از بهترین سیستم های بهداشت عمومی در چین را دارد.
از این بررسی می توان نتیجه گرفت: نگرانی از قرار گرفتن در معرض ویروس در حمل و نقل عمومی، هنگام بازگشت به محل کار، نگرانی های آ نها در مورد تاخیر در زمان کار و متعاقبا محرومیت از درآمد پیش بینی شده آن ها، ممکن است سطح استرس بالا را نشان دهد.”
به این ترتیب، این امر باعث ایجاد وحشت، اضطراب و افسردگی برای نیروهای کار می شود که از هراس، اضطراب و افسردگی” رنج می برند.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
درباره این سایت